-
چهارشنبه, ۲۱ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۰۸ ب.ظ
-
۲۷۳
"کتی" به "کاوه" میگوید که اگر "همتا"و "بهرام" را تحویل دهد در ازای آن "کاوه" را آزاده خواهد کرد از طرفی "اخگر" متوجه میشود که "ژیلا" در حال انتقام گرفتن است...
"کتی" به "کاوه" میگوید که اگر "همتا"و "بهرام" را تحویل دهد در ازای آن "کاوه" را آزاده خواهد کرد از طرفی "اخگر" متوجه میشود که "ژیلا" در حال انتقام گرفتن است...
"اخگر" برای پیدا کردن "بهرام " به شرکت "کتی" می رود...
"کاوه" برای رفتار اشتباهش مجبور می شود در جمع از "کتی" عذر خواهی کند و "سیروان" متوجه می شود که "همتا" عاشق "کاوه" است...
"کاوه" از خواهرش می خواهد "همتا" را که در خطر است در خانه شان پناه دهد اما "پدر کاوه" به او مشکوک می شود از سوی دیگر "اخگر" بهرام را که گمان می کند نامزد "همتا" است به گروگان می گیرد.
کاوه برای نجات زندگی همتا از کتی میخواهد که همتا با آنها کار کند ...
مرگ آبتین ، اخگر را به فکر انتقامی سخت انداخته است. همتا برای فرار از این ماجرا دست و پا می زند ...
همتا و کاوه هردو بر لبه ی تیغ قدم می زنند و اخگر هر لحظه شرایط فعلی را تغییر می دهد ...
همتا" از ازدواج "کاوه" و "کتایون" با خبر می شود اما با مرگ "آبتین" هر دوی آن ها هر لحظه به مرگ نزدیک تر می شوند"...