-
جمعه, ۷ شهریور ۱۳۹۹، ۱۱:۳۸ ب.ظ
-
۳۹۳
دانلود رایگان دلنوشتهی اشک سکوت
با ترس دستی بر لبانم میکشم؛انگار آنها را به هم دوختهاند! نه دیگریست! ناگهان دستانم خیس میشوند و به یاد میآورم: «تاوان زندگی را با لبان دوخته و اشک سکوتم دادهام! قبلاً آدمها با سکوتشان با هم حرف میزدنند،هر نگاهشان بیانگر حرفی بود؛ اما اکنون،چیزی از آن مردمان نمانده است! حال بعضی آدمها تظاهر میکنند حرفت را میفهمند و معنی سکوتت را میدانند…اما آنها حتی درکی از زندگی ندارند!