-
شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۹، ۰۸:۴۵ ق.ظ
-
۳۲۲
معرفی کتاب دختری که رهایش کردی
دختری که رهایش کردی معروفترین اثر جوجو مویز در میان فارسیزبانان است. جوجو مویز، نویسنده زن انگلیسی که با رمانهای عاشقانه و عامهپسند به شهرت رسید، در میان ایرانیان نیز به محبوبیت زیادی دست یافته است.
دختری که رهایش کردی بعد از انتشار در سال ۲۰۱۲، پرفروش شد و توانست نامزد بهترین رمان سال شود. این اثر به همراه من پیش از تو از آثار پرفروش و موفق جوجو مویز در ایران به شمار میرود. موضوع اصلی این رمان اشغال فرانسه به دست نازیها در جنگ جهانی دوم و غارت آثار هنری این کشور است.
خلاصه کتاب دختری که رهایش کردی
داستان دختری که رهایش کردی در بحبوحه جنگ جهانی اول می گذرد. ادوارد که نقاش است به جنگ اعزام میشود. اما شهر کوچک آنها به همراه «سوفی» به اشغال آلمانیها درمیآید و او مجبور است از خانوادهاش در برابر دشمن محافظت کند. یک قرن بعد، لیو که در لندن زندگی میکند، از همسر در حال مرگش یک تابلو نقاشی هدیه میگیرد. تابلویی که صد سال قبل کشیده شده و در جریان جنگ از فرانسه به انگلیس منتقل شده است.
داستان در این دو زمان با محوریت زندگی این دو زن، یعنی سوفی و لیو که اشتراکاتی هم در برخی ویژگیها دارند پیش میرود.
مویز در این اثر با استفاده از خاطرات دورن جنگ جهانی دوم و احساسات نوستالژیک. فضاسازیهای زیبایش حال و هوای خاصی به خواننده میدهد. تاکید او در این اثر بر صفاتی مثل جسارت و شجاعت و جنگیدن برای ارزشها است.
دیلی میل درباره دختری که رهایش کردی گفته است: «کتابی که نمیتوانید زمینش بگذارید.»
خواندن کتاب دختری که رهایش کردی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به رمانهای خارجی و ادبیات غرب به ویژه داستانهایی با موضوع جنگ و آثار آن بر زندگی و روابط انسانها
جملاتی از کتاب دختری که رهایش کردی
میدونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت میسپری؟ یه جورایی بهت خوشامد میگه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود میاومد. به زودی می تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم میرسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اون قدری بیرحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.
ترس از سرنوشت مادر این بچه با ترس از سرنوشت شوهرم، یکی شده بود. انگار تو گردابی از نگرانی و خستگی گیر افتاده بودم. خبرهای کمی به شهر می رسید. تقریبا هیچ خبری از شهرمون به جایی نمیرفت. جایی خیلی دورتر از اینجا ممکن بود شوهرم سخت بیمار باشه، گرسنه مونده باشه و یا سخت کتک خورده باشه.
دانلود رایگان